عشق با من چه نظر داشت که پنهان می کرد
نافه ی مشک ختن داشت که پنهان می کرد
روز با من چه سخن داشت که پنهان می کرد
چشم خونش ، چه خبر داشت که پنهان می کرد
ماه دیشب چه غمی داشت به رخ
که رخ همچو مهش ، باز پنهان می کرد .
غنچه ام ، بلبلک باغ دلت را مفروش
وای از این عشق ، از این عشق چه پنهان می کرد
وای ای برف ببار بر دل بیچاره ی من
شاید این برف که داغِ دیده پنهان می کرد
گفتی و آتش این جان من افزون کردی
اینچنین راز همان نیک که پنهان می کرد .
بزن این گردن بیچاره که مشکل ز من است
بی وفا من ، که وفا را ز تو پنهان می کرد.
شمع در شور وشعف و های هوی ات خاموشا
کین همه عشق به پروانه ، چه پنهان می کرد .